مرکز فایل ، مقاله ، پروژه ، تحقیق ، پاورپوینت fileOne | ||||||||||||
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتیاد ( فصل دوم پایان نامه ) در 53 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
![]() ![]() مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتیاد ( فصل دوم پایان نامه ) در 53 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توجه: (ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است) توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش) همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه منبع : دارد (به شیوه APA) نوع فایل: WORD و قابل ویرایش
قسمتی از مبانی نظری متغیر: اختلال شخصیت و اعتیاد: اختلال شخصیت به انعطاف ناپذیری و ناسازگاری بودن مجموعه ای از صفات شخصیتی اطلاق می شود که موجب ناراحتی روانی یا اختلال قابل ملاحظه در کار کرد ها و زندگی روزمره می شود.اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، اختلال شایعی در بین زندانیان و وابستگان بهمواد است. فقدان وجدان، زیر پا نهادن حقوق دیگران، عبرت نگرفتن از تنبیه و مجازات ، ویژگی های مبتلایان به این دو اختلال است. برخی آمار ها نشان می دهد که 35 تا 60 درصد مبتلایان به سوء مصرف مواد دارای علائمی از اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند (نابدل، 2014). به هر حال با توجه به ویژگی های بارز افراد دارای علایم اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، به این واقعیت باید توجه داشت که مصرف بسیاری از مواد در اغلب جوامع امروز، عملی ضد ارزش و حتی ضد اجتماعی به حساب می آید، لذا همین امر می تواند بستری جهت درگیر شدن فرد با مواد و فعالیت های مربوط به مواد باشد، که به طور برجسته ای با ویژگی های رفتارهای ضد اجتماعی افراد دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی سازگار است. در عین حال ممکن است که مصرف مواد در اختلالات شخصیتی دیگر مانند اختلال شخصیت مرزی نیز امری مطرح و جدی باشد. به همین دلیل رابطه میان اختلال شخصیت و سوء مصرف مواد و وابستگی ممکن است در هر یک از اختلالات شخصیت، جنبه کارکردی متفاوتی داشته باشد، به این شکل که افراد دارای علایم اختلال شخصیتی متفاوت با اهداف و برنامه های متفاوتی اقدام به مصرف مواد بنامیند( نابدل، 2014).
تبیینهای زیست شیمیایی و فیزیو لوژیک اعتیاد یا وابستگی هر گونه کنش و واکنشی در انسان، به نحوی با ساختار سیستم عصبی و فعل و انفعالاتی که در مغز به وقوع میپیوندد، ارتباط دارد. وظیفهی اصلی انتقال پیام در درون سیستم عصبی انسان را انتقال دهندهها و تعدیل کنندههای عصبی- شیمیایی بر عهده دارند. کلیه مواد یا داروهایی که به محوی منجر به وابستگی (اعتیاد) میشوند، به طور مشخص با نحوهی عمل انتقال دهندهها و تعدیل کنندههای عصبی رابطه دارند. کلیه مواد یا داروها، غالبا از طریق دهان، تزریق، تنفس و یا از طریق غشاء مخاطی دهان و روده جذب شده، توسط کبد متابولیزه میشود (این روند به سوخت و ساز دارویی موسوم است) و پس از آن از طریق جریانت خون به نقاط مختلف بدن و مغز منتقل میشوند. داروها یا مواد خواه از دسته آگونیست باشند یا آنتا گونیستها، آزاد شدن انتقال دهنده در سیناپس و باز جذب یا بلا اثر شدن آنها توسط آنزیمهای فعال در سیناپس عمل میکنند. شاید طرح بنیانهای زیستی- فیزیولوژیک که به عنوان عاملی مقدم بر وقوع وابستگی به مواد مطرح میشود قدمتی دیرینه داشته باشند، ولی به لحاظ تاریخی بحثهای جدی دربارهی اثرات زیستی – فیزیولوژیک مواد روان گردان (به ویژه مواد افیونی)، به دهه 1970 تا 1980 باز میگردد. محققان آمریکایی در این دهه ابتدا گیرندههایی را در سیستم عصبی انسان و سپس تعدیل کنندههای شیمیایی را شناسایی نمودند که به اندروفینها و انفکالینها شهرت یافتند. گیرندههای اصلی این مواد در دو ناحیهی مشخص مغز، یعنی سیستم کناری (حاشیه ای) که در واکنشهای عاطفی و هیجانی و دیگری در تالاموس میانی که ایستگاه عبور تکانههای درد است، واقع شده اند (رستاک، 2006؛ ترجمه گودرزی، 1389). طرح چنین کشفیاتی در مجامع علمی در کنار مطالعای که در باب پیشینههای خانوادگی افراد وابسته به مواد (معتاد) وجود داشت، گمانه زنیها، فرضیهها و حتی نظریاتی را در سطح مراکز آکادمیک و تحقیقاتی پدید آورد. بر همین مبنا و در پی یافته های دو دسته نظریه یا تبیین در باب روان – زیست شناسی وابستگی به مواد (اعتیاد) مطرح گردیده است.
الف- تبیینهای مربوط به وابستگی جسمانی با تاکید بر دو پدیده تحمل و محرومیت. این تبیینها علت وابستگی (اعتیاد) را هیچ عامل یا پیش زمینهای ذکر نکرده اند، بلمه علت وقوع و دوام آن را مکانیسمهایی میدانند که در اثر سوء مصرف مواد، منجر به وابستگی فیزیولوژیک میشدند. ب- تبیین تقویت مثبت که بیشتر بر خواص تقویت کنندگی مواد بر روی سیستم اعصاب مرکزی انسان تاکید دارند. تبیینهای مربوط به وابستگی جسمانی افراد ممکن است به هر دلیل نامعلومی اقدام به سوء مصرف مواد نمایند. سوء مصرف مواد مکرر و مداوم، تیرات و تاثیرات ویژه ای بر سلسله اعصاب مرکزی به جای میگذارد، که در صورت دوام عاملی برای ایجاد وابستگی جسمانی و دوام و پایداری آن به حساب میآیند. به عبارتی ساده تر، هنگامی که فرد به یک ماده خاص وابسته گردید، در یک چرخه معیوب مصرف مواد و علائم محرومیت قرار می گیرد که لاجرم برای گریز و اجتناب از این علایم، مصرف مواد را ادامه میدهد. (آتش پور و همکاران، 1391).
تبیینهای ژنتیک بر تحقیقات فامیلی، دوقلوها، فرزند خواندهها، و اخیراً بر دخالت ژنهایی که بیش از چند سال از شناسایی آنها نمیگذرد، متکی است. مطالعات ژنتیکی و خانوادگی و اختلالات همراه: در اغلب موارد متخصصین بیماریهای مختلف را در شکل خالص آنها و بدون وجود ارتباط با سایر بیماریها مورد مطالعه قرار میدهند. اما بیماریها را به ندرت میتوان به صورت خالص و محض در نظر گرفت. با یک بررسی جامع در بیشتر کلینیکها افرادی را میتوان یافت که واحد چندین بیماری باشند. همبودی بیماریها یکی از علل عمده مشکلات شخصی بوده و درمان را با پیچیدگی و وقفه مواجه می سازد. یک روش برای درک و فهم بیماریها و نحوه ی ارتباط آنها با یکدیگر به منظور رسیدن به یک تشخیص صحیح تر، توجه به میزان وقوع و شیوع آنها در خانواده ها است. (آتش پور و همکاران، 1391). اعتیاد و اختلالات روانی همراه: در اغلب موارد اعتیاد و بیماری های روانی را با یکدیگر می توان ملاحظه کرد. در جمعیت های بالینی[1]، همراهی اعتیاد و بیماری های روانی از یک همراهی تصادفی صرف، شیوع بیشتری دارد. این همراهی از هر دو سوی پیوستار مذکور امکان پذیر است. چه اعتیاد به سمت بیماری وچه از بیماری به سمت اعتیاد. بدین ترتیب این امکان وجود دارد که هر کدام از آنها باعث بروز دیگری شوند. مطابق مطالعات صورت گرفته 6/36 درصد الکینهای مزمن از یکی از بیماری های روانی رنج می برند. خطر اختلالات دو قطبی را در معتادین مورد مطالعه خود 1/53 درصد برآور کرده اند. این مقدار بیش از 4 برابر وضعیت عادی و در جمعیت عمومی است. در همین راستا، همچنین ذکر شده است که تقریبا بیش از2/1 معتادین از اختلالات همراه رنج می برند. الکلیسم و اضطراب: هر چند عواملی چون آگورافوبیا[2] (ترس از مکان های باز) و فوبیای اجتماعی (ترس غیر منطقی از ارزیابی دیگران) با الکلیسم ارتباط نزدیکی تری دارد اما اختلال پانیک (اختلال وحشت زدگی) و اضطراب منتشر یا تعمیم یافته نیز با اعتیاد به الکل مرتبط می باشند. عقیده عموم محققین، بر این است که ترسهای مرضی عوامل مستعد کننده شخص برای اعتیاد به الکل هستند، اما در عین حال اعتیاد به الکل فرد را برای تجربه اختلال وحشت زدگی و اضطراب منتشر آماده می کند. عوامل روانشناختی: در باب عوامل روانشناختی مطرح در وقوع وابستگی (اعتیاد) دید گاههای با خاستگاههای متفاوت از طرف روانشاسان ارائه شدهاست. وجه تمایز اصلی این دیدگاه ها آن است که می توان هر یک از آنها را بر پایه یکی از گرایشات اصلی روان تحلیل گری (روان تحلیل گر)، رفتار گرایی (یادگیری)و دیدگاه شناختی مطرح ساخت. در عین حال چهار چوب اصلی داوری در باب عوام مطرح را می توان بر پایه ی یکی از عوامل شخصیتی و آسیب شناسی روانی، یادگیری و شناخت نیز بنا نهاد. به منظور تسهیل در ارائه شمایی روشن از عوامل پیچیده روتن شناختی ، عوامل مطرح را به شکل ادغام شده مورد بحث قرار می دهیم. دیدگاه روان تحلیل گری: عوامل شخصیتی و وابستگی به مواد (اعتیاد):اولین دیدگاه مطرح در روانشناسی که بر عوامل شخصیتی در وقوع وابستگی (اعتیاد) تاکید نموده، رویکرد روان تحلیل گری بوده است. بر اساس نگرش روان تحلیل گران، وابستگی (اعتیاد) به عنوان یک اختلال در ردیف سایر اختلالات تقلی می شود. شخصیت هر فرد از ساختار سه گانه( نهاد، خود، فرا خود ) و سطوح سه گانه هشیاری (هشیار، نیمه هشیارو نا هشیار) تشکیل شده است.هر انسانی از بدو تولد ، مراحل رشد روانی و جنسی معینی را تا دوران بلوغ سپری می کند. چنانچه عبور از هر مرحله تحولی با موفقیت سپری نشود ، فرد در آن مرحله تثبیت شده، در صورت مواجهه با عوامل فشار زا و ناکامیها در بزرگسالی به رفتار مرحله قبلی رشد بازگشت می کند. تاکید اصلی و تعابیر ارائه شده توسط محققانی با گرایشات روان تحلیل گری غالباً بر مسائل و مشکلات شخصیتی معتادان و تثبیت شدگی در مراحل رشد متمرکز است. مهمترین نظرات مطرح در بین این نظریه پردازان به شرح زیر می باشد. محرومیت دهانی یا تثبیت شدگی در مرحله رشد دهانی: فروید که به صورت پراکنده در آثار خود راجع به معتادان اظهار نظر کرده، معتادان را دارای ویژگی های رفتار بازگشت کننده به خاطر تثبیت شدگی در مرحله دهانی می دهند. به این ترتیب معتادان افرادی معرفی می شوند که به دلیل عدم ارضاء از ناحیه ی دهان، در مرحله رشد دهانی تثبیت شده، در بزرگسالی به طور افراطی این ارضاء را در مصرف مواد مخدر جستجو می کنند(چیرلو، برینی ،کامبیازو و مازا، 2009؛ ترجمه پیرمرادی، 1390). سایر نظریه پردازان روان تحلیل گر نیز تا حدی بر این محرومیت دهانی تاید دارند. به باور این گروه، معتادانی با ویژگی تثبیت شدگی در مرحله دهانی دارای مشخصات باترز تردید نسبت به خود، فعل پذیری، اتکاء به دیگران و دارای توقعات و آرزو های دور از دسترس می باشند(ساراسون و ساراسون، 2003؛ ترجمه نجاریان و همکاران، 1383).
[ سه شنبه 94/10/22 ] [ 6:21 عصر ] [ سامان ]
[ نظرات () ]
|
||||||||||||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |